سلسله جلسات کرسی نقد

برگزاری جلسه سوم از سلسله جلسات کرسی نقد و معرفی کتب عاشورایی با عنوان « عاشورا شناسی»

سومین جلسه از سلسله جلسات کرسی نقد و معرفی کتب عاشورایی با حضور آقای محمد اسفندیاری بعنوان ارائه دهنده و حجت الاسلام و المسلمین ذاکری بعنوان ناقد روز چهارشنبه 7/7/95 در محل سالن همایش پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار گردید .

در روز سوم برگزاری سلسله جلسات کرسی نقد و معرفی کتب عاشورایی کتاب « عاشورا شناسی » تالیف آقای محمد اسفندیاری مورد نقد و بررسی قرار گرفت . در این جلسه علاوه بر آقای اسفندیاری که بعنوان ارائه دهنده حضور داشتند، حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ذاکری در جایگاه ناقد به نقد این کتاب پرداختند. همچنین حجت الاسلام و المسلمین دکتر یدالله حاجی زاده دبیر علمی این جلسه بودند. درآغاز جلسه دکتر حاجی زاده به معرفی مختصر کتاب و نویسنده آن پرداختند و درادامه در مورد سوابق علمی و آثار ناقد توضیحاتی دادند.
سپس استاد اسفندیاری بحث خود را با تبیین اهداف امام حسین علیه السلام آغاز کرده و گفتند که هدف امام حسین علیه السلام به اعتباری خیلی روشن است. مسائلی از قبیل احیای دین، اصلاح امور، امر به معروف و نهی از منکر و... در این مسئله هیچ اختلافی بین فریقین نیست. بحث و مناقشه درباره اهداف فرعی امام حسین علیه السلام است . از متقدمان در این مورد چیزی بیشتر از 30 صفحه مطلب در اختیار نداریم و در این باب در 150سال اخیر مباحث زیادی به میان آورده شده است.
در بخش اول این کتاب بیشترین کوشش بر تحریر محل نزاع بوده است. کوشش دوم بنده این بوده که تمام نظریه ها را در این حوزه گردآوری کنم که نتیجه نهایی آن دستیابی به هفت نظریه در این مورد بوده است که به این ترتیب می باشند:
  1. نظریه امتناع از بیعت(دفاع)
  2. نظریه حکومت شهادت: قائلین آن می گویند، امام ابتدا قصد تشکیل حکومت داشت ولی پس از آنکه  دیدند که امکان تشکیل حکومت نیست، قصد شهادت کردند.
  3. نظریه شهادت عرفانی که اولین قائل آن سیدبن طاووس است.
  4. نظریه شهادت تکلیفی که از سوی علامه مجلسی و کاشف الغطاء و صاحب جواهر و برخی دیگرارائه شده ومی گویند که امام قصدشان شهادت بوده و این تکلیفی خاص امام حسین علیه السلام بود.
  5. شهادت فدیه ای که بیان می دارد امام حسین علیه السلام رفتند که به شهادت برسند تا فدیه گناهان امت شوند. 
  6. شهادت سیاسی: در 100 و 150 سال اخیر اکثر عاشورا پژوهان قائل به این نظریه بوده اند و می گویند که امام حسین علیه السلام به قصد شهادت حرکت کردند تا مشروعیت حکومت امویان را زیر سوال ببرند. علامه امینی ، مقرم ، مغنیه، قرشی ، آیتی ، آیت الله صافی ، سیدرضا صدر ، دکتر شریعتی و ... قائل به این نظریه هستند. اولین کسی که این نظریه را مطرح نموده است در مجله حبل المتین و در قالب مقاله ای با عنوان «روولیسون بزرگ » بوده که با نام مستر ماربین آلمانی به چاپ رسیده و جالب اینکه نویسنده ای با این نام وجود ندارد و این مقاله را شخصی نوشته و به او منسوب کرده است.
  7. تشکیل حکومت: بنده این نظریه را می پذیرم البته به این نظریه هم ایراداتی وارد است که بنده پاسخ آنها را داده ام. البته ممکن است کسی پاسخ مرا نپذیرد.
در ادامه این جلسه حجت الاسلام و المسلمین ذاکری نظرات و انتقادات خودشان را در مقام ناقد اینگونه مطرح کردند:
معیارتفاوت میان اهداف اولیه یا ثانویه واصلی و فرعی چیست؟ اگر اولین اظهارات امام حسین علیه السلام را درمدینه ملاحظه کنیم می بینیم ایشان از عدم بیعت سخن می گویند و از استحقاق خلافت سخن می رانند. حتی در زمان معاویه که مردم کوفه به امام حسین علیه السلام نامه می نویسند و طلب رهبری برای قیام می کنند، پاسخ حضرت این است که اکنون زمینه مساعد نیست وخود این جمله تعبیری از هدف است.
مطلب دیگر اینکه، بهتر بود که همان تبیین سیر تاریخی نظریه شهادت سیاسی را در مورد دیگر نظریه ها هم انجام می دادند و نکته دیگری هم که در مورد این کتاب به چشم من آمد اینکه اگر مبحث مربوط به شهر کوفه در ابتدای این کتاب مطرح می گردید، بهتر بود. چراکه از این طریق بهتر می شد نظریه حکومت را تبیین نمود.
همچنین ، مولف در جایی از کتاب این گونه آورده است که اگر امام حسین علیه السلام خانواده خودشان را به همراه خود نمی بردند، دشمن برای تسلیم امام حسین علیه السلام از وجود آنها سوء استفاده می کرد در حالی که سرشناس ترین فرد این خانواده که حضرت زینب (س) می باشند، به واسطه موقعیت همسرشان، از چنان جایگاهی برخوردار بوده اندکه حکومت نمی توانست آنها را دستگیر بکند وانگهی خیلی از آنها خانواده امام حسن علیه السلام و عقیل هستند.
نکته دیگر درباره دعوت امام حسین علیه السلام به کوفه این است که دو طیف نامه برای امام حسین علیه السلام از جانب کوفیان آمد. نامه هایی از سوی شیعیان و نامه هایی از سوی غیر شیعیان. به نظر من امام حسین علیه السلام وقتی تصمیم به حرکت بسوی کوفه را گرفتند که نامه های طیف دوم به دستشان رسید.
در پاسخ به انتقادات مطرح شده آقای ذاکری، استاد اسفندیاری گفتند که درارتباط با تفکیک اهداف درجه اول و دوم یک سری کلیات وجود دارد که در مورد آنها اتفاق نظر وجود دارد، اینها اهداف درجه اول یا برنامه ها را تشکیل میدهند. برای رسیدن به این اهداف یک تاکتیک لازم است که همان اهداف درجه دوم هستند. مثلا  امام هدفش احیای دین بود ولی از چه طریقی؟ از طریق تشکیل حکومت یا شهادت؟
تشکیل حکومت برای امام حسین علیه السلام نمی تواند هدف اصلی باشد. همچنانکه در کلام امیر المومنین علیه السلام نیز داریم که فرمودند:  «ارزش حکومت بر مردم در نظر من کمتر از ارزش یک کفش مندرس است».
اما در مورد بحث بستر شناسی صدور نظریه باید گفت که همه ما فرزندان زمان و مکان خودمان هستیم و این درباره همه نظریات صادق است. و هرکس با توجه به زمان و مکان و اطلاعاتی که در آن فضا به دستش می رسد برداشت خود را ارائه می دهد. در بحث مربوط به کوفه نیز باید گفت که با فرض قبول نظریه حکومت، آیا رفتن امام به سمت کوفه درست بوده است؟
بحث دیگر مخالفت خردمندان و چهره های برجسته آن عصر است. در این باره معتقدم امویان این اخبار را تکثیر و برجسته کرده اند. به نظر من موافقان بیشتر از مخالفان بوده اند. امام هم با بررسی مجموع نامه ها کوفه را برگزیدند. نکته صحیح دیگری که آقای ذاکری به آن اشاره کردند همراه بردن خانواده است. قاعده کلی همان است که در کتاب گفته ام. البته استثنائاتی که شما برشمردید، بنده قبول دارم. اینها کسانی هستند که امام را تنها نگذاشتند.
سپس آقای اسفندیاری در مورد علم امام و انکار آن از سوی برخی از علما از جمله آقای صالحی نجف آبادی گفتند: هیچکدام از علمای امامیه منکر علم امام نیستند بلکه بحث آنها برروی علم به زمان شهادت است. نظریه ای هست که می گوید امام عالم به ماکان و مایکون و ماهوکائن است اما به علمشان ترتیب اثر نمی دهند و براساس اسباب و عوامل مادی تصمیم گرفته و عمل می کنند. علامه مجلسی و علامه امینی هرکدام در چهار جا این نظر را ذکر نموده اند و بنده اسم این نظریه را نظریه جمع گذاشته ام.
حجت الاسلام و المسلمین ذاکری در ادامه صحبت هایشان به نظریه آقای صالحی نجف آبادی گریزی زده و از آقای اسفندیار خواستند که شواهدی در خصوص اعتقاد ایشان(صالحی نجف آبادی) درباره علم امام بیان کنند.
آقای اسفندیاری: آقای صالحی نجف آبادی در ابتدای کتابشان و همچنین در یک رساله مستقل درباره علم امام بحث می کنند و علم کلی را در آنجا مورد پذیرش قرار داده اند و علم تفصیلی را قبول ندارند. از تاریخ برنمی آید که امام برای شهادت حرکت کرده باشند اما کلامیان متاخر شیعه می گویند که امام حسین علیه السلام زمان شهادت را می دانسته اند. برای رفع این تعارض سه راه حل وجود دارد اول اینکه تسلیم تاریخ بشویم. دوم آنکه تسلیم کلام شویم و راه سوم راه میان بر یا همان نظریه جمع است. البته لازم به ذکر است که حدود 15 تعلیقه به این نظریه وارد شده است. صاحبان نظریه باید به این سوال پاسخ گویند که آیا با وجود علم به عدم تحقق تشکیل حکومت آیا منطقی است که اراده آن بشود.
حجت الاسلام والمسلمین ذاکری: پیش بینی های صورت گرفته از سوی معصومان علیه السلام بر اساس اتفاقاتی که خواهد افتاد صورت گرفته است و ممکن است معصومان علیهم السلام دربرخی جاها همانند قضاوت کردن بر اساس آن علم عمل نکنند.
در پایان اساتید به پرسش های حاضران پاسخ گفتند.
 
منبع:

تاریخ خبر: 1395/7/8 پنجشنبه
تعداد بازدید کل: 394 تعداد بازدید امروز: 1
 
امتیاز دهی
 
 

نسخه قابل چاپ

پربازدید‌ترین مطالب

مطالب مرتبط
[Control]
تعداد بازديد اين صفحه: 395

آدرس: قم - میدان شهدا - خیابان معلم   پژوهشکده تاریخ و سبره اهل بیت (علیه السلام)
تلفن: 31156735- 025
31156926 - 025
ایمیل: history@isca.ac.ir

ایتا
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

پ‍ژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت عليه‌السلام-پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي
مجری سایت : شرکت سیگما