بسم الله الحمن الرحیم
ضمن تبریک ایام دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی و تجدید بیعت با امام راحل عظیم الشان، بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی از محضر حجت الاسلام و المسلمین ذاکر خمی، عضو هیأت علمی و مدیر گروه سیره اهل بیت (ع) پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت (ع) استفاده میکنیم تا در مورد امام خمینی (ره) و ساده زیستی ایشان نکاتی برای ما بفرمایند.
امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی از شخصیتهای قرن معاصر و تاریخ ساز این عصر است، در این غوغای بیدینی و گسترش مادیگری و در زمانی که جهان به دو قطب کمونیست وسرمایهداری تقسیم شده یود، مردی الهی از تبار حسینیان قیام کرد و اسلام را از انزوا به صحنه اجتماع کشاند و دین را از غربت به عزت درآورد. او نه تنها به اسلام و تشیع بلکه به دین و مذهب خدمت بزرگی کرد و در نتیجه خدمت او به جامعه بشری بود نه فقط ادیان الهی. برای انسانها هدفی متعالی ترسیم کرد، از این رو آگاهی از شرح حال، سیره و منش چنین انسان برجستهای برای همه درسآموز و آشنایی با وی بر همگان سودمند خواهد بود. به همین دلیل خاطرهای جالب از دکتر محمد باقر پاکستانی با امام خمینی قبل و بعد از انقلاب را در این مجال بیان میکنم که گویای ساده زیستی امام میباشد:
دکتر محمد باقر، استاد زبان فارسی در پاکستان که روابط خوبی با اساتید دانشگاه ایران داشته و بارها به ایران دعوت شده، او در مصاحبهای درباره امام در سال 69 با مجله سفارت ایران در پاکستان میگوید: «مرا دولت ایران حدود پنجاه سال قبل به ایران دعوت کرد. به قم رفتم و در حیاط مسجدی مردی را دیدم که قدم میزدند. پیش رفتم، گفتم: آقا! شما که هستید؟ گفتند: من روحالله خمینی. پرسیدند: شما که هستید؟ من هم خودمم را معرفی کردم. امام پرسیدند: ماشین دارید؟ گفتم: بله. با هم به خمین رفتيم. آنجا ناهار خوردیم و بعد برگشتیم. بعد از پیروزی انقلاب به توصیه ایشان مرا به ایران دعوت کردند. در دیدار با امام گفتم: این روزها در روزنامههای پاکستان چاپ شده که شما بر ساختمانهای سلطنتی و زر و جواهر دست یافتید.
ایشان به یک افسر نظامی اشاره کردند و او مرا برای بازدید ساختمانها برد و بعد در بانک ملی همه تاج و زر و جواهر را همانطور که در زمان شاه دیدم ملاحظه کردم. پس از بازگشت، پرسیدند: نهار میخورید؟ گفتم: بله. مثل اولین ملاقات کباب و یک لیوان آب آوردند. دقیقا همان غذایی که چند سال قبل در خمین خورده بودم. با این که رهبر شده بود هیچ تفاوتی در پذیرایی او از یک میهمان خارجی ندیدم.» این گزارش ساده زیستی امام را نشان میدهد که قبل و بعد از انقلاب تفاوت نکرده است. (طلوع خورشید، ص 105).