در 28 رجب سال 61 هجری، معاویه در شام درگذشت و پسرش یزید با زمینه سازی پیشین پدرش به حکومت رسید. او برای تثبیت حاکمیت خود، امام حسین ع را ـ که در مدینه می زیست مزاحم حکومت خود می دید و به فرماندار مدینه فرمان داد که امام را به پیروی از یزید فرا بخواند. امام که اساس این حاکمیت را غصب و ظلم می دانست و آن را نمی پذیرفت از مدینه به مکه هجرت کرد این هجرت ماهیتی دارد هجرت مانند جهاد سه نوع است:
1. «هجرت صغرا» كه هجرت جغرافيايی است و آن رفتن از مكانی ـ كه حفظ دین و اقامۀ شعائر دینی در آنجا ممکن نيست ـ به مكان ديگر برای حفظ دين است. افرادی که توانایی چنین هجرتی را دارند و عمداً به آن اقدام نکنند، به وقت مردن و احتضار فرشتگان الهي به آنان خواهند گفت: آیا سرزمین الهی وسعتی نداشت تا [برای حفظ دین] به آنجا هجرت کنی!.
اين هجرت همانند جهاد و دفاع از تكاليف مهم شرعی است و بستگی به شرایط دارد؛ یعنی اگر شرایط آن باشد، اصل هجرت به فرمودۀ امیرمؤمنان (عليهالسلام) هست: «الهجرة قائمةٌ علی حدّها الأول»؛ ولی وقتی واجب میشود كه شخص در محیط زندگی خود نتواند دين خود را پاس بدارد؛ اما در جای ديگر چنین امکانی برای او باشد. قرآن میفرماید: فرشتگان از افرادی که به چنین هجرتی نپرداختنهاند بازخواست میکنند. این بازخواست فرشتگان، حکایت دارد که ترك خانه و كاشانه برای حفظ دين واجب است و ماندن در وطن كه به ترك احكام ديني بينجامد، حرام است؛ مگر آنكه اصل مهاجرت ممكن نباشد.
2. «هجرت وسطا» كه سفر از وادی گناهان به فضای فضيلتها و ارزشهای اخلاقی است؛ خدای بزرگ دربارۀ اين نوع از هجرتها چنين فرموده است: (والرُّجزَ فَاهجُر)، هجرت از رُجْز به اين معناست كه اگر كسي به صفت زشت مبتلاست، اين صفت وطن اوست و او اهل سرزمين پليد است و بايد از آنجا به فضای پاکی هجرت كند كه شهر فضايل اخلاقی و عشق، محبّت و معرفت به خدای بزرگ است. پس يكی از بهترين هجرتها هجرت از گناه و رذيلتهای اخلاقي به فرمانبری و فضيلتهای اخلاقی است. اين هجرت، پايه زندگی انسانی است، چون به اوصاف نفسانی مربوط میشود و چنين مهاجری از حسد به غبطه، از تكبّر به تواضع، از آز و طمع به قناعت، از نادانی به دانایی و از ظلم و فسق به عدل و اعتدال سفر كرده است.
در هجرت صغرا، ممکن است تبعيد و اخراج اجباری و مانند آن در میان باشد؛ ولی هجرت وسطا چنین نیست.
3. «هجرت كبرا» ـ كه با «جهاد اكبر» برابری میكند ـ آن است كه انسان از دانش کسبی و ذهنی به علم شهودی و قلبی هجرت كند. نبرد حكمت و عرفان، عقل و قلب، علم و عشق و مانند آن در اين عرصه است. عقل حكيم ميگويد بايد حقايق جهان را با برهان فهميد و قلب عارف میگويد فهميدن كافی نيست؛ بلكه بايد آنها را مشاهده كرد و اهل وجدان شد و از باورها، انديشهها و استدلالهای ظاهراً عقلپسند به مقصد عشق و محبّت الهي سفر كرد. اين نزاع پسندیده و جهاد ممدوح عرصههای گوناگون دارد كه برخي از آنها حماسي است؛ مانند هجرتی كه حضرت سيّدالشهدا(عليهالسلام) و اصحاب باوفای آنحضرت داشتند: هجرت ايشان در حالی بود كه خردمندان و عاقلان بر اساس محاسبات، معادلات و تحليلهای سياسی عقلانی، آنحضرت را از حركت حماسی عاشورا باز میداشتند؛ ولی ايشان بر اساس عشقِ به حفظ دين به آن اقدام کرد و عاشقانه هجرت کرد و مال، آبرو، فرزندان، جان و همۀ هستی خود؛ حتی اسارت زنان خود را در طبق اخلاص نهاد و مصداق آیه «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک» شد.
به همین جهت بوده که امیرمؤمنان(عليهالسلام) هنگام بازگشت از صفين و رسيدن به سرزمين كربلا و پياده شدن و نماز خواندن، با دست اشاره کرد که: هيهنا، هيهنا، ...، سپس فردند: هيهنا مصارع عشّاق...، اينجا آرامگاه مردان الهي است كه در راه رضاي خدا قيام ميكنند و شربت شهادت مينوشند و در همينجا دفن ميشوند».
این سخن ناظر به حقيقت عشق و گرايش عاشقانه اوليای الهی و سید الشهداء(عليهالسلام) و یاران او به دين خداست. ياران سيّد الشّهداء (عليهالسلام) در شب عاشورا پس از آنكه بر ياری آن گرامی مصمّم شدند، آنحضرت، قرارگاه آنان در بهشت را به ایشان نشان داد و آن را مشاهده كردند. این، بر مبنای عشق و شهود و يقين است (نه اين كه بر اثر شهود بهشت و برای رسيدن به آن جنگيده باشند)؛ بلکه يقين و شهود عاشقانه و حاصل از عبادت بوده است که آنان را به آن حماسه جاوید وا داشت.
به قلم حجت الاسلام و المسلمین یدالله مقدسی محقق رسمی پژوهشکده تاریخ و سیره
منبع:
تاریخ خبر: 1397/7/12 پنجشنبهتعداد بازدید کل: 557 تعداد بازدید امروز: 1