شهادت امام حسین علیه السلام در عاشورای سال 61 هجری رخداد غم¬انگیزی است که پیامبر (ص) با پیشگویی از آن، فرمود: إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً. ؛ یعنی برای شهادت سیدالشهدا (ص) حرارتی در دل¬های مؤمنان است که هیچ¬گاه خاموش نمی¬شود. امام رضا (ص) نیز، پس از حدود 140 سال از قیام عاشورا دربارۀ آن فرمود: روز حسین پلک¬های چشم ما را مجروح و اشک¬های ما را جاری ساخت.
در پی این سخن نبوی و رضوی پرسشی مطرح است و آن اینکه: حادثۀ کربلا و شهادت سیدالشهداء (ص) در آن، آیا تاریخ است یا فرهنگ؟
بسماللهالرحمنالرحیم
عاشورا تاریخ است یا فرهنگ؟
شهادت امام حسین علیه السلام در عاشورای سال 61 هجری رخداد غمانگیزی است که پیامبر (ص) با پیشگویی از آن، فرمود: "إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً."[1]؛ یعنی برای شهادت سیدالشهدا (ص) حرارتی در دلهای مؤمنان است که هیچگاه خاموش نمیشود. امام رضا (ص) نیز، پس از حدود 140 سال از قیام عاشورا دربارۀ آن فرمود: روز حسین پلکهای چشم ما را مجروح و اشکهای ما را جاری ساخت.[2]
نوشته : حجت الاسلام و المسلمین یداله مقدسی محقق رسمی پژوهشکده تاریخ و سیره
در پی این سخن نبوی و رضوی پرسشی مطرح است و آن اینکه: حادثۀ کربلا و شهادت سیدالشهداء (ص) در آن، آیا تاریخ است یا فرهنگ؟
برای پاسخ به این پرسش باید روشن شود که تاریخ چسیت و فرهنگ چیست؟ تاریخ، حرکت و حادثهای است که با لحاظ شرایط زمانی و مکانی در زمانی رخ میدهد و تمام میشود. برای مثال، میگویند فلانی در فلان تاریخ متولد شد؛ یا میگویند فلانی در این تاریخ مرد. این تولد یا مرگ، حادثه و تاریخ هستند و تمام میشوند. لذا دربارۀ برخی از نکتهها، نوشتهها، مطلبها، سخنها و رفتارها که در زمانهای متفاوت انجام میگیرد، پس از سپری شدن آن زمان میگویند: تاریخِ این گذشت. پس تاریخ ماندگار نیست و گذشتنی است.
فرهنگ، برنامهای است که با دو ویژگی همراه است. 1. حیاتبخشی همیشگی. 2. توانبخشی همیشگی. این دو ویژگی، لازمۀ ماندگاری است. برای مثال، فرهنگ، همانند مرکز پمپاژ خون و قلب است. قلب همواره خون را در عروق و سلولهای متفاوت و ریز و درشت بدن جاری نگه میدارد تا جسم توانمند شود و بتواند اقدامها و کارهایی داشته باشد. اگر قلب، خون را پمپاژ میکند و به اعضای بدن میرساند و نیرو و توانایی تولید میکند و انسان را همواره سرپا نگه میدارد، فرهنگ نیز با توجه به دو ویژگی حیاتبخشی و توانبخشی آن، همینگونه است؛ منتهی نوع حیاتبخشی و توانبخشی آن، برای بُعد روحی و اجتماعی انسان است.
آیا حادثه کربلا و قیام سید الشهداء علیه السلام تاریخ است یا فرهنگ؟
قاعدتا وقتی رسول خدا (ص) میفرماید: حرارتِ قتل حسین در دلهای مؤمنان سرد نمیشود؛ یعنی حیاتبخش است. چیزی که در درون خود حرارت دارد و حرارت تولید میکند، در اطرافش آثاری ایجاد میکند. به دیگر سخن: این حرارت تا باقی است سردشدنی نیست و آثار متفاوت و گوناگونی مانند سرما و گرما از آن، تولید میشود. مثلا برق که حرارتزاست، در یخچال سرما و در بخاری گرما تولید میکند و انسان هم از هردو استفاده میکند. قتل سیدالشهدا علیه السلام اینگونه است. پس قتل سید الشهدا علیه السلام یک فرهنگ است. قیام کربلا یک تاریخ نیست تا بگوییم تمام شد پس چرا هرسال این تاریخ را زنده میکنیم. کربلا یک فرهنگ است و چون فرهنگ حیات بخش و توان بخش است. همواره جامعه را سر پا نگه میدارد.
به دیگر سخن: فرهنگ، فرهنگ ساز دارد. فرهنگسازان جامعه به صورت کلی یا به صورت موردی. انبیای عظاماند که خدا در قرآن کریم از آنان با تعبیر «أُولِي الْأَيْدي وَ الْأَبْصارِ» نام برده است. قرآن کریم قصههای متفاوت پیامبران و انسانهای پیشین را به صورت گوناگون نقل میکند. آیا میتوان گفت، نقل قصههای گذشته برای این است که قرآن دارد تاریخ نقل میکند. اگر این چنین باشد باید گفت، قرآن کتاب تاریخ است؛ در حالی که قرآن کتاب تاریخ نیست؛ بلکه کتاب فرهنگ است؛ «هدی للمتقین» است. اگر قصههای پیامبران را نقل میکند برای فرهنگسازی است. میخواهد انسان بسازد. انسان سازی فرهنگطلبی است؛ چراکه فرهنگ حیات بخش و توانایی آفرین است. قرآن کریم در آیه 120 سوره هود این مطلب را اینچنین بیان میکند: "كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ"؛ ما اگر قصۀ پیامبران پیشین را برای شما بازگو میکنیم. برای آن است که دل تو را تثبیت کنیم و به درون و فکر و اندیشۀ تو حیات ببخشیم و تو را قرص و محکم و پایدار بسازیم؛ تا بتوانی در جامعه تأثیر گذار باشی. "وَ جاءَكَ في هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنين" در این سرگذشت پیامبران، مسائل حق مطرح است و حق در هرجا باشد سبب از بین رفتن باطل میشود؛ چراکه خدا حق را ایجاد کرده است تا باطل زدایی کند. خدا این مطالب را برای تو بازگو میکند تا برای تو موعظه و پندآفرین باشد که موعظه و پند برای انسان مایۀ حیات است. بنابراین، قرآن کریم مسئلۀ حیات انسانی انسانهای والا و برجسته مانند پیامبران را باید بیان کند؛ تا فرهنگسازی کند.
قیام سید الشهداء علیه السلام از این جنس است؛ چون ایشان در سلسلۀ جانشینان و اوصیای پیامبران است و هدف و کار او در آن ردیف جای دارد. او فرهنگسازی خود را اینگونه بیان میکند: «مثلی لا یبایع مثله». کسی که مثل حسین است با مثل یزید بیعت نمیکند. او میفرماید: نابکارانی ـ مانند ابن زیاد ـ مرا به این سمت و سو میخوانند که من ذلت را بپذیرم و تسلیم شوم. این فرهنگ من نیست! فرهنگ من آن است که «هیهات منّی الذلّة» حاکمیت یزید را نمیپذیرم. این فرهنگ سیدالشهدا علیه السلام است. این فرهنگ، انسانهای آزاده میسازد و جامعه را اینگونه به صحنه میآورد که با حضور خود به شکلهای گوناگون این هدف را نشان دهند. اگر پیامبر خدا6 فرمود: حرارتِ قتل حسین هیچگاه در دلهای مؤمنان سرد نمیشود؛ به دلیل این ماهیت فرهنگی آن است. پس برپایی عزای حسینی برای ویژگی فرهنگی و استمرار فرهنگزایی و پیام هیهات منا الذلۀ اوست. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
منبع:اختصاصی پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
تاریخ خبر: 1397/8/21 دوشنبهتعداد بازدید کل: 539 تعداد بازدید امروز: 1