هفته وحدت بدان معنا نیست که شیعه از اصول اعتقادی خود که مهمترین اختلافش با دیگران در امامت اهلبیت است دست بردارد، بلکه باید بر محور اهلبیت که شیعه پیرو آنان و اهلسنت دوستدار آنان است به رفع هر چه بیشتر اختلافهای جزئی خود بپردازندبسم الله الرحمن الرحیم
ربیع وحدت یا خزان تفرقه؟
از سال 1360 فاصله میان دوازدهم تا هفدهم ربیع الاول به هفته وحدت نامگذاری شد و هر سال اقداماتی از جمله کنفرانس وحدت برگزار میشود. این ابتکار و اقدام بسیار خوب، بهانهای برای نزدیک شدن دو فرقه بزرگ از مسلمانان و رفع کدورتها و گرد آمدن بر محور اشتراکات دو مذهب است. اما چه فایده که متأسفانه هنوز در این ایام هفته وحدت، بدترین اقدامات ضد وحدت انجام میشود و عدهای به بهانه قتل خلیفه دوم که هیچ مستند تاریخی درستی ندارد، به بدگویی از مقدسات اهلسنت میپردازند. چرا برخی همچنان بر طبل اختلاف و خودخواهی فرقهای میکوبند و در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی، اسباب دشمنی و بدخواهی مخالفان مذهبی در چهار گوشه داخل کشور و چهار طرف مرزهای بیرونی خود را فراهم میکنند اگر به فتوای صریح و روشن رهبر انقلاب که اهانت به مقدسات دیگر فرقهها را حرام میداند، توجه نمیکنید آیا عقل سلیم و پیامبر درونیتان بر این مطلب دلالت و گواهی نمیدهد؟
ائمه معصومین در روایات متعددی بر همدلی با دیگر مسلمانان تأکید کرده و فرمودهاند بیماران آنها را عیادت کنید، در تشییع جنازهشان حضور یابید و بنا به یک نظریه که به نظر صحیحتر میرسد خود آن بزرگواران در نماز جماعت دیگران شرکت میکردهاند. مراجعهای اجمالی به کتب شیعه مانند ابواب معیشت کتاب کافی، نشان میدهد برخی حرکتهای فرقهای اینچنینی تناسبی با سیره اهلبیت عصمت و طهارت ندارد.
اگر از برخی روایات که محل تأمل جدّی است بگذریم، قطعاً کینهتوزی نسبت به مخالف مذهبی و بدگویی از آنان و مقدساتشان روش امامانی که ما ادعای پیروی از آنان را داریم نبوده است. آیا این دروغ است که امیرمؤمنان پس از ماجرای تلخ سقیفه در حفظ اسلام با خلفا همکاری کرد و هیچ گاه در صدد حذف رقیب بر نیامد؟ حتی در نهجالبلاغه (کلام 146) خواندهایم در مشورت خلیفه دوم با آن حضرت، پیشنهاد کرد به جبهه ایران نرود تا شیرازه عرب از هم نگسلد؟
جهالت و هوی و هوس می تواند به مشکلات مسلمانان و شیعیان بیفزاید. مثلاً نمیدانیم روابط و تعامل ائمه با دیگر مسلمانان از فرق و مذاهب مختلف چگونه بوده است. این تصویری است که برخی از شیعیان در ذهن خود درست کردهاند که امیرمؤمنان پیوسته شمشیر بر دوش، مقابل دستگاه خلافت ایستاده بود و از یارانش کمک میخواست تا دشمنش را از میان بردارد. در جریان قتل خلیفه دوم روایتی ساخته و پرداخته اند که عالمان فرهیخته و مراجع تقلید آن روایت را تأیید نمیکنند. حتی در پرسش بنده از یکی از آن بزرگواران که گفتم روایت دارای سلسله سند است، صریحاً فرمودند سند هم برایش جعل کردهاند. این همان روایتی است که به رفع قلم مشهور شده و طولانی بودن و کلمات عجیب آن نشانهای بر عدم صحت آن است. اینکه پیامبر در روز نهم ربیع شاد بوده و فرموده غدیر دوم است با تاریخ اسلام تطبیق نمیکند و اینکه هرکه گناهی انجام دهد قلم در این روز برداشته شده است، با مبانی دین اسلام و مکتب اهلبیت و مهمتر از همه با آیات صریح قرآن تناقض دارد. این آیات سوره زلزال را همه در حافظه داریم که فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ اما در مقام عمل چگونه است؟
بارها از سوی محققان تأکید شده است که مرگ خلیفه دوم در اواخر ماه ذیحجه اتفاق افتاده و نهم ربیع اگر بخواهد تجلیل شود بخاطر آغازین روز امامت امام حاضر حجة بن الحسن است و دلیل دیگری ندارد. از سوی دیگر ارتباطی بین قاتل خلیفه دوم با اهلبیت و امیرمؤمنان وجود نداشته و روایتی که در کامل بهایی مبنی بر فرستادن ابولؤلؤ توسط حضرت علی(ع) و با طیالارض به قم و کاشان نقل شده درست نیست. کتاب کامل بهایی از منابع دست اول و معتبر به شمار نمیرود و فیروز ایرانی نهاوندی شیعهای نبوده که از او تجلیل شود. روش امیرمؤمنان از واقعه محاصره و قتل عثمان به خوبی آشکار است و بنابراین اگر قرار به مشورت آن حضرت در قتل خلیفه دوم بود سیره آن حضرت در مخالفت با چنین اقداماتی خودسرانه بود که جز به ضرر مسلمانان و شیعیان تمام نشد همانگونه که از قتل عثمان چه فتنههای که برنخاست و چه دشمنیهایی با اهلبیت و امیرمؤمنان که رقم نخورد.
مروّجان عیدالزهراء درعهد صفوی توجه نداشتند که همان زمان امپراتوری عثمانی در غرب ایران و ازبکان در شرق چقدر شیعه کشتند و مردم قم و کاشان به عیدالزهراء دل خوش بودند. امروزه هم دشمنان فراوان شیعه به این بهانهها به بدترین و فجیعترین وضعی میکشند و اسیر میکنند، اما همچنان به روایتهایی پایبندیم که لعن را برتر از صلوات بر محمد و آل او میداند!
هفته وحدت بدان معنا نیست که شیعه از اصول اعتقادی خود که مهمترین اختلافش با دیگران در امامت اهلبیت است دست بردارد، بلکه باید بر محور اهلبیت که شیعه پیرو آنان و اهلسنت دوستدار آنان است به رفع هر چه بیشتر اختلافهای جزئی خود بپردازند.
به قلم حجت الاسلام والمسلمین دکتر مصطفی صادقی
منبع:
تاریخ خبر: 1397/8/27 يكشنبهتعداد بازدید کل: 415 تعداد بازدید امروز: 1