به گزارش خبرنگار پايگاه اطلاع رساني پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي(ايسكا) كتاب «رويدادهاي تاريخ اسلام»، ترجمۀ نوشتهاي از دكتر «عبد السلام ترمانيني» از نويسندگان سوري است كه با نام «احداث التاريخ الاسلامي بترتيب السنين» شكل يافته است. به گفتۀ خود مؤلف كه در پشت جلد آمده است، اين كتاب، مشتمل بر مهمترين رويدادهاي تاريخ اسلام به همراه زندگينامه مشهورترين شخصيتها و شناسايي جايگاهها و سرزمينهاست.
نويسنده با ذكر كلياتي در آغاز جلد اول در قالب مقدمه، به ارائه تصويري كلان از قرن اول هجري دست زده و مطالبي را عرضه ميكند با اين انگيزه كه نشان دهد چه رويدادهايي در دگرگوني مسير تاريخ اسلامي تأثير گذاشته و در فراز و فرود آن مؤثر بوده است تا مايۀ درسآموزي آدميان شود. پس از آن، با ذكر وقايع هر سال به پيش رفته است.
جلد اول كتاب كه در دو جزء تدوين شده، رويدادهاي سال اول تا سال 250 هجري را عرضه ميكند و جلد دوم آن كه باز در دو مجلّد است، ادامۀ رويدادها تا سال 500 هجري است. در پايان جزء دوم جلد دوم، از جلد سوم نيز خبر داده شده است كه تا پايان سال 570 هجري را در بر خواهد داشت و چنان كه نويسنده در مقدمه آورده، بر آن است مطالب را تا عصر حاضر، گرد آورد. البته اين پژوهشكده تنها دو جلد اول آن را كه تا سال 500 هجري است، به جهت اهميت اين دوره به دست ترجمه سپرده است؛ بدان اميد كه بتواند مدخلي براي ورود به مطالعات مربوط به تاريخ اسلام باشد.
كتاب با ويژگيهايي كه دارد، در نوع خود، در زبان فارسي كمنظير است. مهمترين ويژگي كتاب، نوع دستهبندي مطالب آن است. نويسنده با ابداعي پذيرفتني به ارائۀ قضاياي تاريخي دست زده است. او كتاب را چنان كه از عنوانش پيداست، بر اساس سال، تنظيم كرده و تا آن جا كه ميسر بوده هر سال را محور بررسي وقايع و حوادث آن قرار داده است. بنابراين خواننده به راحتي ميتواند رويدادهاي پيش آمده در يك سال را در نگاهي كوتاه، از نظر گذرانده و نسبت به آنها اطلاعاتي اجمالي بيابد.
ديگر ويژگي كتاب، اختصار و پرهيز از زيادهگويي است. نويسنده كه وقت زيادي براي جمعآوري اطلاعات خام مصرف كرده، به راحتي ميتوانست با قلمفرسايي، كتابي به مراتب حجيمتر از آن چه عرضه نموده، ارائه دهد و بدين گونه بر نامآوري خويش تكيه زند، اما در نظر داشتن مخاطب از يك سو و ارائۀ مطالب مفيد از ديگر سو، وي را از چنين خودنمايياي بازداشته و آن چه پديد آمده، چكيدۀ اطلاعات بسياري است كه به راستي ميتواند خوانندۀ غيرمتخصص را تا حد بالايي سيراب كند و حتي براي پژوهشگر متخصص نيز بستر پژوهشي مناسبي را فراهم ميسازد.
سومين ويژگي كتاب كه آن را در نوع خود بينظير ساخته، ارائۀ چكيدۀ اطلاعاتي، البته در قالب جدول براي هر سال است كه در آن، سه ستون عمودي با عنوانهاي: رويدادها، وقايع نظامي و درگذشتگان در نظر گرفته شده است كه خواننده به آساني و در نگاه آغازين ميتواند از تمامي رويدادهاي آن سال آگاهي يابد. از ويژگيهاي ديگر كتاب ميتوان به جدولهاي انساب، نقشهها و شناسايي مناطق در پايان كتاب اشاره كرد. بيترديد جستوجوگر تاريخ با شخصيتها يا نسبهايي روبه رو ميشود كه تصور صحيح آن آسان نيست؛ از اين رو، وجود جدولهاي انساب كه به شناسايي جدولي نسبها و ريشه خانداني شخصيتها ميپردازد، بسيار كارآمد و مفيد است. مكانها نيز از چنين مشكلي برخوردارند؛ به ويژه آن كه گاه در گذر تاريخ، نام محلي دگرگوني يافته يا نام جديدي بر آن نهاده شده كه تشخيص موقعيت جغرافيايي آن براي خواننده عمومي مشكل است؛ از اين رو وجود نقشههاي جغرافيايي و تعريف و شناسايي مناطق، در فهم بسياري از رويدادها كمك ميرساند. نويسنده با آوردن چنين نقشهها و نيز شناسايي منطق بر اساس كتابهاي جغرافيايي قديم؛ به ويژه معجم البلدان، دسترسي خوانندگان را به محتواي كتاب فراهم ساخته است.
ارائۀ منابع و مآخذ مربوط به رويداد، از ديگر ويژگيهاي كتاب به شمار ميرود. نويسنده پس از شناسايي واقعهاي يا شخصيتي ذيل همان رخداد، مآخذ مختلفي را نام برده و با ذكر جلد و صفحه براي خوانندۀ پژوهنده، فرصت توسعۀ اطلاعاتي كتاب، از آن رو كه همۀ رويدادها و قضاياي پيش آمده در سالها را در خود جاي داده است، در طبقهبندي مطالعات تاريخي، در تاريخ عمومي فراهم ميسازد و اين به نوبۀ خود، كتاب را ويژگي بخشيده است.
شاخصهاي اين دايرةالمعارف عبارتند از:
1ـ شاخص فرهنگ و علوم: نويسنده در مطالعات خويش بر عنصر شخصيتهاي علمي و گرايش تخصصي آنان عنايت ويژه دارد و البته همين بايسته است؛ چون پرداختن به رويدادهاي مهم هر سال، بيتوجه به دانشمندان و اهل انديشه، نقصي نابخشودني است و معمولاً آن چه ذهن پژوهشگر تاريخ را متوجه خود ميگرداند، امور مهم رخدادهاي تأثيرگذار است و مهمترين پديدههاي تأثيرگذار و تاريخساز، علما ميباشند و به همين جهت در اين كتاب به اين مقوله هر چند به اختصار پرداخته شده است. مؤلف در ذيل وفيات هر سال، سخن از بزرگان عرصههاي مختلف به ميان ميآورد كه در رأس آنان، اين دسته قرار دارند و گذشته از زندگينامۀ اجماليشان، نگاهي به حوزههاي تخصص، چگونگي آموزش، تأليفات و نقشآفريني آنان ميافكند و بيگمان چنين تصويري از ايشان، دورنمايي از فرهنگ و علوم زمانه است و محقق تاريخ ميتواند از دل دادههاي اين چنيني، اطلاعات درخوري در خصوص علوم، آموزش كتب، علما و در يك كلام، علوم و فرهنگ اسلامي به چنگ آورده و فراز و فرود علمي و فرهنگي عالم اسلام را دريابد.
2ـ شاخص سياسي و اجتماعي: تاريخهاي گذشته عموماً بر محور شخصيتهاي ويژه گردش داشت و در باور پردازندگان به تاريخ، سياسيون، محور دگرگونيها و تحولات مقاطع تاريخي و به تعبير فيلسوفان تاريخ، «قهرمان تاريخ» به شمار ميرفتند؛ به همين جهت، بيشتر تاريخهاي باقي مانده از گذشته، تاريخ زندگي شاهان، خليفگان، امرا، حكام و در يك كلام، سياستمداران و سياستبازان است. كتاب «الاحداث» نيز متأثر از اين دسته كتابها، عمدۀ مباحث خود را به همين مقوله اختصاص داده و بيشترين رخدادهاي شايستۀ ذكر را از ميان رويدادهاي سياسي گزينش كرده است؛ از ولادت و وفات شخصيتهاي سياسي گرفته تا كاركردها و تأثيرگذاريهايشان در عرصۀ سياست و اجتماع. به همين جهت، كتاب را ميتوان در حوزۀ مطالعات سياسي، به عنوان مأخذي قابل استفاده نگريست و پژوهندۀ تاريخ، با مراجعه بدان، تصويري از تاريخ سياسي را به دست ميآورد و بر اساس آن، ميتواند سازوكارهاي ادارۀ جامعه، شيوههاي حكومتگري، تعاملات سياسي و از همه مهمتر، سازمانها و تشكيلات و نظامهاي حاكم بر جامعۀ اسلامي را اصطياد كند و در پرتو همين دسته از مطالعات،خلقيات، روحيات، آداب و رسوم و روابط اجتماعي مردم هر دوره را جست و جو و پيگيري نمايد.
3ـ شاخص نظامي و فتوحات: كشورگشايي و دفاع كه در قالب نبردهاي نظامي و جنگي نمود مييابد، در تاريخ هر امتي، اهميت بهسزايي دارد و مورخان در گزارشهاي خويش بخش عمدۀ نوشتار خود را به اين مقوله اختصاص ميدهند. دفاع از داشتهها، دستاوردها و سرزمين و نيز توسعه و ترويج يافتهها به مناطق ديگر، جنگها و فتوحاتي را ايجاب ميكند كه پرداختن به آن، به عنوان بخشي از تاريخ يك سرزمين و فعاليت مردم آن، ضرورت مييابد. مورخان اسلامي نيز بر همين اساس، نبردها را چه در عصر پيامبر(ص) و چه در عصر بعدي، امري انساني و گاه مقدس شمرده و به آن افتخار ميكردند و عليالقاعده، بذل توجه ويژه به آن را جزو ايمانيات خود به شمار ميآوردند. تاريخهاي عمومي، آكنده از اين دسته واقعههاست. اين كتاب در همين راستا اطلاعات ارزنده و بسياري را در اختيار مخاطب خويش قرار داده و نشان ميدهد كه مسلمانان و حكومتگران آنان در گسترۀ تاريخ، چه فعاليتهاي نظامي داشته، چه سرزمينهايي را فتح كردند و چه دستاوردهايي داشتهاند و ابزار و وسايل جنگي آنان چه بود و عوامل شكست و پيروزيشان تابع چه عواملي رقم ميخورد؟ مجموعۀ دادهها، فرايند تحول نظامي و نيز توسعه و ضيق سرزمينهاي اسلامي را فراروي جستجوگر قرار ميدهد و او ميتواند از چنين دادههايي، تصويري از توانمنديها، فداكاريها، انگيزهها و خشونتها يا ملايمتهاي مسلمانان را در عرصه نظاميگري كه در تفكر اسلامي عنوان مقدس جهاد دارد، دريابد.
مجموعه اين ويژگيها و شاخص ها، كتاب را همانند دايرة المعارفي تاريخي ساخته است كه با داشتن آن، بسياري از نيازهاي خوانندگان در خصوص تاريخ اسلام، بر طرف شده يا زمينۀ مناسبي براي برطرفسازي آن حاصل ميشود، اما با همۀ اينها بايد از آفت بسندگي و اكتفا پرهيز داشت و بدان همانند ديگر كتابها، به عنوان يكي از تلاشهاي بشري در تاريخ عمومي نگريست.
ضعفها و كاستيهايي كه در كتاب وجود دارد به صورت گذرا چنين است:
اول آن كه نويسنده كتاب، چنان كه خود در مقدمۀ كتابش آورده است، در حوزۀ حقوق، دانش ورزيده و تاريخورزي او صرفاً بر اساس ذوق شخصي، آن هم در زمانهاي فراغت از كار حقوقي بوده است و همين امر موجب شده تا او نتواند با آگاهي كامل و به صورت روشمند به دانش تاريخ روي كند. او هم همچون بسياري ديگر به گمان اين كه تاريخ چيزي جز مجموعهاي از روايات و اخبار يا داستانها نيست، به آن توجه كرده و در موارد بسياري با اتكا بر يك مأخذ، به نقل مطالب پرداخته است؛ بيآنكه كه درباب صحت و سقم آنها گفت و گويي كرده يا در صدد كشف واقعيتهاي نهفته برآيد. اين عدم آشنايي با روش پژوهش تاريخي موجب شده كه نويسنده، بيتوجه به اعتبار يا عدم اعتبار تاريخي اثري يا قدمت و تأخر آن، به استناد پرداخته و هيچ شيوهاي را مراعات نكند. اين ضعف در سرتاسر كتاب به چشم ميآيد.
ضعف ديگر كتاب، استناد مطالب مربوط به شخصيتها به كتاب «الاعلام» زركلي است. هر چند به ادعاي نويسنده در مقدمۀ كتاب، اعلامي كه در كتاب الاعلام نيامده، در اين كتاب مورد توجه قرار گرفتهاند، ولي شمار آنها چندان قابل توجه نيست.
گذشته از آن چه بيان شد، كتاب احداث التاريخ الاسلامي، همچون ديگر كتابهاي نگاشته شده در حوزۀ تاريخ، جانبداريها و بيتفاوتيهاي مذهبي را نيز داراست؛ به ويژه آن جا كه رويدادهاي تاريخي به گونهاي با باورهاي ديني يا مذهبي نويسنده پيوندي آشكار مييابد. كمتر مورخي ميتوان يافت كه بدون پيشداوري و ذهنيت اعتقادي به چنين رويدادهايي نگريسته و به تحرير آن دست زند. ترمانيني آن جا كه از جريان خلافت پس از پيامبر(ع) سخن به ميان ميآورد، آگاهانه يا ناآگاهانه، با اتكا و استناد به منابع جهتدار و مباني عقيدتي خويش، به طرح قضيه ميپردازد؛ چنان كه در واقعۀ امام علي(ع) و معاويه و ديگر جريانها نيز چنين است؛ بنابراين،خوانندۀ تيزهوش با در نظر داشتن اين نكته، بايستي كتاب را مورد مطالعه قرار دهد.
انتهاي پيام/ 110